قرآن نمي سوزد
عبدالاحد برين مهر عبدالاحد برين مهر

اگرقرآن عظيم الشان را يك شي مادي وجسم فزيكي بپنداريم ،كه متشكل ازاوراق،نوشته ها ،پوش وقطع وصحافت است ،بدون شك اين شي مادي ماننداشياي ديگرهم مانندخودش آسيب پذير ونابودشونده است ؛ولي اگرقران را يك قدرت بزرگ معنوي ،ناشي ازكلام الهي بپنداريم،اين قدرت بافنابيگانه بوده وآسيب را نيزنمي شناسد،همانگونه كه خداوند(ج)جاويدان وفناناپذيراست، پس چيزي كه آسيب پذيرنباشدتوهين پذيروبطلان پذيرهم نمي تواندباشد،چون توهين برآن نمي چسبدوآسيبي هم به آن نمي رساند.چيزي كه جاي تاسف فراوان دارداينست كه توده هاي كثيري ازمسلمانان وازجمله مردم كشورما،نقش ،جايگاه ،رسالت ووظيفه قران را به عنوان آخرين كتاب آسماني وموردايمان واعتقادخويش آنگونه كه ايجاب مينمايددرك نكرده اندويااگردرك نموده اندوارونه فهمي هاوكج فهمي هايي دربرداشت هاونحوه برخوردشان باقران  وجوددارد.اين مسلمانان فكرميكنند،كه بانابودي وسوزاندن يك جلدقران كريم بوسيله غيرمسلمانان وپيروان اديان ديگر باهرانگيزه يي كه باشدعظمت وقدرت پايندگي قران كاسته شده وخطربزرگي متوجه آن ميگردد،كه اين برداشت بسيارسطحي ،كودكانه وحتي جاهلانه است .اگرچنين ميبودقرآن نمي توانست هزاروچهارصدسال دوام بياورد،چون درين زمان طولاني جلدهاي فروا ني ازقران بنابرعوامل گوناگون ازبين رفته اند،كه اين به هيچ وجه معني ازبين رفتن قران را نميدهد.

بياييدببينيم كه بحث آسيب شناسي قران چقدرميتواندمطرح باشدودقيقاًدركدام حوزه شايان مطالعه وقابل بحث ميباشد.وقتي ازين رهگذرواردبحث آسيب شناسي قران ميشويم درميابيم كه حوزه مطالعه وپيگيري اين بحث هماناجمعيت چند ملياردي مسلمانان جهان است نه جامعه غيرمسلمان واديان ديگر.اين بحث به زبان ساده به اين سوال اساسي پاسخ ميدهد،كه قران دركجا،توسط كي وچي چگونه آسيب ميبيند؟ چندنكته اساسي را قبل ازپيگيري بحث آسيب شناسي قران بايدنگفته نگذريم ،چون اين نكات پيوندعميق به اين بحث داشته وبه نحوي مولفه هاي آنچه آسيب هاي قران خوانده ميشودرا تشكيل ميدهد.

اول اينكه سيرتاريخي اعتقادوعمل اسلامي همواره ازعدم توازن رنج برده است ،به بيان ديگراعتقادبه قران وعمل بربنيادآن موازي ومساوي تاايندم نيامده است وساده اينكه كفه اعتقاد همواره بركفه عمل سنگيني نموده وميزان لازم را درين خصوص برهم زده است.اين بسيارواضيح است كه براي سلامت وپايداري دين وبراي عملي شدن احكام قراني وهمچنان براي كامل شدن اسلاميت فردي واجتماعي تنهااعتقاد كافي نيست ،بلكه لازمه اكمال آن عمل اسلامي براساس هدايت قران است،كه اين امريكي ازمولفه هاي مهم آسيب پذيري قران به حساب ميرود.اين وضعيت نامطلوب جامعه اسلامي را دردام اعتقادخشك ومحض گرفتارنموده وآنرا ازبارارزشي عمل سبك وتهي گردانيده است. شرايط امروزي جهان اسلام بابحران هاي بزرگي كه داردايجاب ميكندكه مطابق هدايات  قران عمل صورت گيردوزندگي مسلمين درسايه پيروي از قران ازتمام مصايب وبحران ها درامان باشد،درغيرآن همين اعتقادخشك وخالي كه بسيارفريب دهنده هم هست هم قران وهم مسلمانان را نابودميكند،چه رسدبه اينكه  غيرمسلمانان ودشمنان قران دست به كارشوند.

دوم اينكه كم فهمي ،كج فهمي ،وحتي نفهمي قران به اضافه استفادهاي غيرديني ازآن ووسليه قراردادن آن براي رسيدن به مقاصدسياسي ،نظامي واهدافي كه شرعاًًجوازنداردآسيب ديگريست كه برقران واردميشود.قرايت هاي گوناگون وتفاسيرمتضادازقران هم گاهيكه دركناراين مشكلات مي ايستدكاررامشكل ترميسازد.

سوم اينكه اختلافات ميان مذاهب مختلف اسلامي وبروزخشونتبارآن، غيرمسلمانان وكسانيراكه درصددتضعيف مسلمانان اندجرات وفرصت ميدهدتابرنامه هاييرابرضدجهان اسلام اجرانمايند.بهتراست درينجا موضوع استخراج مفكوره انتحارازعقيده اسلامي توسط گروه هاي تروريست را موردبحث قراردهيم ،كه چهره دنياي اسلام رامخدوش مينمايد. اين گروههاكه فلسفه هاي وجودي شان بسيارپيچيده بوده وبه سرچشمه هاي منافع واسترات‍‍ژي هاي كشورهاوحلقات معين درمنطقه وجهان منتهي ميشود،اسلام وقران را به شكل توجيه پذيرموردسواستفاده قرارميدهندونيازهاي خودرابراي انجام اين كاردراحكام ديني وقراني نشان ميدهند. اين بسيارخطرناك وتكان دهنده است،زمانيكه يك گروه ميخواهدبيشتروبهترازديگران خودرامعتقدومسلمان نشان بدهدوبرنامه هايي رااجراكندكه تنايج آن برنامه ها درنهايت امربه نفع دين نه بلكه به نفع دشمنان دين تمام شود.

حال بايدبه اين نتيجه رسيده باشيم ،كه زمينه هاي آسيب رساني به قران فقط وفقط درحوزه كشورهاي اسلامي ومسلمانان جهان محتمل است وبس . منطقي نيست كه اين آسيب هارادرميان غيرمسلمانان ببينيم چون دربين آنهانه قران وجوداردونه اعتقادبه آن ،پس چگونه ميشودفكركردكه آنهاميتوانندبه قران آسيب برسانند؟همچنان منطقي نيست كه ازغيرمسلمانان ونيزكسانيكه براي تضعيف مسلمانان كاروبرنامه دارندتوقع داشته باشيم كه مانندمسلمانان به قران حرمت داشته باشند. تصميم يك كليساي كوچك درامريكامبني برسوزاندن قران يك تصميم سياسي واستراتژيك است كه مربوط همان گروههاي ماموربراي تضعيف اسلام ميباشد. مابايدباواقع بيني وتحمل عقلاني بدانيم،آنچه راكه بنام قران درامريكاميخواهندبسوزانند،آن چيزخودقران نيست بلكه پوش ،نوشته وكاغذاست يعني يك شي است كه خواهدسوخت ؛ولي روح ،مغزومعنويت قران جاي ديگريست .

 

مولاناجلال الدين محمد بلخي ،عارف ،شاعروفيلسوف بزرگ اسلامي ميگويد:

                       مازقران مغزرابرداشتيم    =     پوست راباديگرا ن بگذاشتيم

شما اگريكمقداربادام وچهارمغزراپوست كنيدكه قابل ملاحظه باشدبه يقين كه پوست آنرابراي سوزاندن هم استفاده ميكنيد. 

چون دركشورماازمغزوروح قران آگاهي كمتروجودداردبدان جهت مردم يكسره به جسم قران چسبيده اندوبه آن اعتقادوحرمت دارند؛البته به اضافه اندك پراگنده هاي معلوماتي، كه بطورناقص اززبان ملاامامان شنيده اندوبس.پس بي جهت نيست كه سوزاندن يك جلدقران يك حادثه كلان به نظرميرسد.اگربرخوردخودراباقران تحليل كنيم ميبينيم كه سراسرهوش وهواس مادرپي حفاظت فزيكي قران است نه حفاظت ازمعني ومفهوم آن .وقتي قران راميبينيم كه محفوظ دربين چندين پوش درتاقچه خانه مان قراردارد،خودراخرسندوخدارا ازخودراضي احساس ميكنيم واسلاميت خودراهم كامل؛ولي ازمعني آن چيزي نميدانيم. درهمچويك حالت بودن ويانبودن قران درنزدما باهم تفاوت ندارد.داشتن قران درخانه منطقاً نمي رساندكه مامسلمان هستيم گاهي اتفاق مي افتدولازم است كه كتاب هاي ديگرآسماني هم درخانه موجودباشد،پس آيااين نشاندهنده اعتقادمابه چندين دين است؟

وقتي ازقران درك درست موجودباشد،عمل مامطابق به قران باشدوفهم مادقيق باشدوهيچگاهي هم احكام قران فراموش مانشود،درآن حالت اگرقران منحيث يك شي ويك جسم درتاقچه خانه ماهم موجود نباشدبسيارمهم نيست ،چون قران هميشه ودرهمه حالت درذهن انسان است وهيچگاهي نمي سوزدوگردخاك هم نمي گيردوپوش بسيارهم كارندارد. قران برنامه عمل مسلمانان ،مبداقانون مسلمانان وچراغ هدايت است.مهم اينست كه اين برنامه ،اين هدايت واين قانون فهميده شودوهميشه درخاطرانسان باشدومطابق به آن عمل شود.وقتي يك مسلمان به اين كارموفق شدديگربه جلدوجسم قران نيازندارد،چون اووقران باهم حل ميشوندويكي ميشوند.

بنده فكرميكنم كه قران درجايي ميسوزد،كه سوزعمل قرآني درسينه معتقدين آن خاموش شده باشد،نه درجاييكه نه اعتقادبه قران وجودداردونه اراده عمل مطابق آن .يعني قران فقط دربين مسلمانان ميتواندزنده بماندوميتواندهم نماند.بازهم قابل تاكيدميدانم كه قران واقعي عمل كردن مطابق به آن است وبه صحنه آوردن وقابل ديدولمس ساختن آن .نه يك اعتقاد ناديدني وغيرقابل لمس. فقط عمل قراني ميتواندحضورقران راملموس سازدوگرنه قراني وجودنخواهدداشت.

برميگرديم به كسانيكه بابه بازي گرفتن اعتقادمحض مابه قران هرازگاهي مخل اوقات ماميشوندوازعكس العمل هاي غيرمنطقي مابهره برداري مينمايند.آنهامارامانندكودكان به خشم مي آورند،بعداًمي نشينندوازبرخوردهاي مالذت ميبرندوميخندند.مااين بازي آنهارادرقضيه نشركاريكاتورهاي كه به حضرت محمد(ص) نسبت دادندبه وضاحت ديديم وحالادرقضيه سوختاندن قران ميبينيم ودرآينده هم خواهيم ديد.درحقيقت آنهابسيارباقدرت وبه راحتي اين بازي ها راانجام ميدهندوجهان اسلام راطوري كه ميخواهندمعرفي نموده ونمايش ميدهند.بنده ميخواهم به تمام هموطنان خويش اطيمنان بدهم كه قران هيچگاهي نخواهدسوخت ؛امابه شرط اينكه مامنحيث مسلمانان وپيروان قران آنرادرزندگي خودپياده كنيم. خداونددرقران حفاظت قران راتضمين كرده است وگفته است،كه قران خودش ازخود حفاظت ميكندوبطلان راهم نمي پذيرد.

درسوره الحجر،آيه نهم چنين ميخوانيم :

ترجمه :

"(هرآيينه)مافروفرستاديم قران راو(هرآينه )مااورانگهبانيم."

اين آيه ميرساندكه قران به دلايل زيادي كه ذكرآن ازحوصله اين مقاله بيرون است كتاب ماندگاريست كه توان زيستن بسيارراداردومانندكتاب هاي زميني نيست.بناً قران باجوهربي مانندي كه داردخودش ازخودش محافظت ميكند،معني آن اينست كه قران توان وقابليت جذب پيروان جديدرادرهرحالت ودرهردورزمان داراست وهمين ويژگي استك كه قرآن رادربرابرهرگونه فراموشي ،گزندوبطلان معافيت هميشگي ميبخشد.

درسوره حم السجده ،آيه چهل ويكم چنين ميخوانيم:

ترجمه:

"و(بتحقيق)اين نصيحت(قران)كتابي است نادر"عزيزالقدر" نمي آيدباو باطل ازپيش روي آن ونه ازعقب آن فرستاده شده است ازحكيم ستوده "

اين آيه درمورد بطلان وتحريف ناپذيري قران بحث ميكند.  بايدگفت كه انگيزه ،دلايل،منطق وزمينه خوب يك برخوردعقلاني بامخالفان قران درخودقران وجوددارد،كه بايدازآن درمواقع لازم استفاده لازم صورت گيرد. مادرقضيه كاريكاتورها به منابع ودارايي هاي خودصدمه رسانيديم نه به آن خبرنگاردانماركي ودرقضيه تصميم كليسا نيزبرخوردخوب نداريم .اين هاهمه ازيك نقص بزرگ ،ازيك بحران عدم آگاهي ،ازيك جاهليت مدرن ،ازيك نفهمي غيرقابل دفاع وازيك درماندگي دربيابان پندارهاي نادرست حكايه ميكند.اين وضعيت ميرساند،كه ماضعيف وناتوان هستيم ودربرابردسايس ومانورهاي ديگران مشت به تاريكي ميزنيم ودرعين حال خوشحاليم كه كارخوب ميكنيم . به اميدروزيكه قوي وداناباشيم.


September 28th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي